تی‌شرت برنده


  • محدودیت زمان: ۱ ثانیه
  • محدودیت حافظه: ۲۵۶ مگابایت

آقای پستچی بترین پستچی دنیاست! او به Quera رفته است و تی‌شرت‌های برندگان مسابقه‌ی ۸ را تحویل گرفته است تا به صاحبانش برساند. همچنین به او کاغذی داده‌ شده است که در آن نوشته شده است که برای هر نفر از برندگان تی‌شرتی با چه اندازه‌ای باید تحویل داده شود. متاسفانه به خاطر خیلی طولانی بودن مسیر، آذوقه آقای پستچی در بین راه تمام شد و از شدت گرسنگی مجبور شد کاغذ را بخورد! از این رو بر آن شد که قبل از خوردن کاغذ مطالب آن را حفظ کند.حالا او تی‌شرت‌های تمام برندگان غیر از دو نفر را داده است و دو تی‌شرت برای او مانده است: یک با اندازه‌ی XLXL و دیگری با اندازه‌ی 2XL2XL.

او به در خانه‌ی یکی از این دو برنده‌ می‌رود و می‌خواهد تی‌شرت با اندازه‌ی مناسب را به او بدهد. خبر بد برای آقای پستچی این است که آقای پستچی فراموش کرده است که کدام تی‌شرت را باید به این برنده بدهد. از این رو وقتی این شخص برای گرفتن تی‌شرت به جلوی در آمد، آقای پستچی با او گرم گرفت تا از زیر زبانش اندازه‌ی سرشانه و قد فرد برنده را بیرون بکشد! بعد از این که این اندازه‌ها را بیرون کشید، می‌خواهد این اندازه‌ها را با اندازه‌‌های سرشانه و قد دو تی‌شرت‌ مقایسه کند تا ببیند که می‌تواند تی‌شرت XLXL را به او بدهد یا حتما باید تی‌شرت 2XL2XL را به او بدهد. او در صورتی می‌تواند تی‌شرت XLXL را به او بدهد که اندازه‌هایش از اندازه‌‌های برنده بیشتر یا مساوی باشد. در اینجا او به مشکل خورده است اما خبر خوب برای آقای پستچی این است که او شما را دارد!

ورودی🔗

ورودی شامل دو خط است که در خط اول و دوم به ترتیب اندازه‌های تی‌شرت XLXL و اندازه‌های فرد برنده آمده است. در هر خط ابتدا اندازه‌ی سرشانه و سپس اندازه‌ی قد آمده است. اندازه‌ها اعدادی صحیح بین یک تا صد می‌باشند.

خروجی🔗

در تنها سطر خروجی باید بگویید که آیا تی‌شرت XLXL مناسب فرد برنده هست یا خیر. اگر مناسب بود عبارت "yes" و اگر نامناسب بود عبارت "no" را خروجی دهید.

مثال🔗

ورودی نمونه ۱🔗

30 34
15 34
Plain text

خروجی نمونه ۱🔗

yes
Plain text

ورودی نمونه ۲🔗

30 34
68 33
Plain text

خروجی نمونه ۲🔗

no
Plain text

کتاب برنده


  • محدودیت زمان: ۱ ثانیه
  • محدودیت حافظه: ۲۵۶ مگابایت

آقای پستچی بترین پستچی دنیاست! او nn کتاب از پستخانه تحویل گرفته است و می‌خواهد آن‌ها را به صاحبانش برساند. درباره‌ی هر کتاب به او اطلاعاتی داده شده است. یک این که نام این کتاب چیست و دو اینکه این کتاب را باید به چه کسی تحویل داد. متاسفانه آقای پستچی نمی‌داند که کدام یک از اطلاعات یک کتاب، مربوط به اسم کتاب است و کدام یک مربوط به شخصی که باید کتاب را به او تحویل دهد؛ یعنی به او برای هر کتاب دو تا نوشته داده شده است که معلوم نیست که کدام نام کتاب است و کدام نام تحویل گیرنده. بنابراین آقای پستچی به مشکل خورده است و از شما کمک می‌خواهد. او به شما برای هر کتاب، دو نوشته‌اش را می‌دهد و از شما می‌خواهد تشخیص دهید که کدام نام کتاب است و کدام نام تحویل گیرنده.

آقای پستچی برای تشخیص نام یک کتاب دو شرط زیر را به شما داده است:

۱- اگر در یک نوشته، حداقل یکی از کلمات "the"، "and" و "of" آمده باشد، آن نوشته نام یک کتاب است.

۲-اگر یک نوشته بیش از سه کلمه(یعنی حداقل چهار کلمه) داشته باشد،آن نوشته نام یک کتاب است.

اگر با استفاده از دو شرط بالا نتوانیم تشخیص دهیم که یک نوشته نام کتاب است یا نه، هم امکان دارد که این نوشته نام یک کتاب باشد و هم امکان دارد که این نوشته نام تحویل گیرنده باشد.

متاسفانه با استفاده از دو شرط بالا، نمی‌توان بین دو نوشته‌ی بعضی از کتاب‌ها، آن را که نام کتاب است پیدا کرد. همچنین امکان دارد که دو نوشته‌ی یک کتاب، به عنوان نام کتاب تشخیص داده شوند. برای این کتاب‌‌ها آقای پستچی باید به پستخانه برگردد و درباره‌شان بپرسد. حالا آقای پستچی از شما می‌خواهد که به او بگویید که برای چند تا از کتاب‌ها او باید به پست‌خانه بازگردد تا او بتواند وقت خود را تنظیم نماید.

ورودی🔗

در سطر اول ورودی nn می‌آید که نمایانگر تعداد کتاب‌هاست. سپس nn خط می‌آید که در خط ii، دو نوشته‌ی کتاب ii در قالب دو رشته می‌آید که این دو نوشته با یک فاصله از هم جدا شده‌اند. هر نوشته شامل تعدادی(شاید یکی) کلمه است که این کلمات با "-" (dash) از هم جدا شده‌اند. دقت کنید که بزرگی و کوچکی حروف تاثیری ندارد یعنی برای مثال "the"="The"=tHE" و... همچنین دقت کنید که هر رشته‌ی ورودی تنها شامل حروف انگلیسی کوچک و بزرگ و "-"(dash) می‌باشد. طول هر رشته حداکثر 50 کاراکتر می‌باشد. 1n50 1 \le n \le 50

خروجی🔗

در تنها سطر خروجی بگویید که آقای پستچی برای چند تا از کتاب‌ها باید به پست‌خانه بازگردد.

مثال🔗

ورودی نمونه🔗

3
radzinka-dobramil-vicheslafovich tHe-CLRS
paii-ke-ja-mand ketabkhaneh-ye-saraye-chizar
gheidar ali-nowruzi
Plain text

خروجی نمونه🔗

2
Plain text

توضیح: با توجه به دو شرطی که گفته شد، نوشته‌های "paii-ke-ja-mand" و "ketabkhaneh-ye-saraye-chizar" و "tHe-CLRS" نام کتاب است و در نتیجه برای کتاب‌های دوم و سوم آقای پستچی باید به پست‌خانه مراجعه کند.

سنگ برنده


  • محدودیت زمان: ۱ ثانیه
  • محدودیت حافظه: ۲۵۶ مگابایت

آقای پستچی بترین پستچی دنیاست! برای همین ماموریتی عظیم را به او داده‌اند:

ماجرا از این قرار است که روزی عمو(که فردی بسیار پول پرست است) در حال ساختمان سازی بود و برای ساختن ساختمانش نیاز داشت که سنگی بسیار بزرگ و سنگین را جابه‌جا کند. او جرثقیلی را برای این کار به کار گرفت اما حین جابه‌جایی، زنجیرهای بسته شده به سنگ پاره شد و سنگ از بالا دقیقا افتاد روی پست‌خانه‌ای که آقای پستچی در آن جا کار می‌کرد و سقف را سوراخ کرد و به زمین خورد.

متاسفانه هنگامی که از عمو درخواست خسارت شد، او ابتدا تعدادی تمبر به سنگ چسباند و ادعا کرد که می‌خواست سنگ را به پست‌خانه بیاورد تا آن را پست کند اما چون سنگ از در رد نمی‌شد تصمیم گرفت که آن را روی سقف پستخانه بگذارد اما به علت ضعیف و فرسوده بودن سقف، سنگ سقف را سوراخ کرد و به زمین افتاد! سپس او از مسئولین پست‌خانه خواست که سنگ را برایش پست کنند و در نهایت خونسردی تمبر بیشتری به سنگ چسباند تا سنگ را با پست پیشتاز پست کنند! مسئولین هم این کار را به آقای پستچی(بترین پستچی دنیا) سپردند. آقای پستچی برای بلند کردن این سنگ، باید زورش درجه ۱ شود! اما الان زورش درجه nn است. او برای بهبود درجه‌ی زورش به ورزش روی آورده است و به باشگاه بدنسازی می‌رود. در اینجا دو حالت پیش می‌آید:

۱- اگر درجه‌ی زور آقای پستچی فرد باشد، وقت این است که مکمل بخورد و این مکمل‌ها درجه‌ی زور ایشان را از nn به 3n+33n+3 افزایش می‌دهند. اما عوضش او را برای ورزش کردن آماده می‌سازند.

۲- اگر درجه‌ی زور آقای پستچی زوج باشد، وقت این است که او ورزش کند و با این کار درجه‌ی زور او نصف می‌شود.

حالا آقای پست‌چی می‌خواهد بداند که اصلا امکان دارد که درجه‌ی زور او ۱ شود یا نه؛ چرا که اگر نمی‌شود، او می‌خواهد هر چه سریعتر از این ماموریت استعفا دهد تا پول صرف بدنسازی نکند.(دارد پول‌هایش را جمع می‌کند تا موتور پستش را ارتقاء دهد)

ورودی🔗

در تنها سطر ورودی عدد nn آمده است که نمایانگر درجه‌ی زور اولیه‌ی آقای پستچی است. 1n1014 1 \le n \le 10^{14}

خروجی🔗

در تنها سطر خروجی بگویید که زور آقای پستچی بالاخره درجه‌ ۱ می‌شود یا خیر. اگر زورش درجه ۱ خواهد شد، "Yes" و اگر نه "No" را خروجی دهید.

مثال🔗

ورودی نمونه ۱🔗

8    
Plain text

خروجی نمونه ۱🔗

Yes
Plain text

ورودی نمونه ۲🔗

3
Plain text

خروجی نمونه ۲🔗

No
Plain text

روزهای کم‌کاری


  • محدودیت زمان: ۱ ثانیه
  • محدودیت حافظه: ۲۵۶ مگابایت

آقای پستچی بترین پستچی دنیاست! با این حال او می‌خواهد روز‌های کاری مفیدی داشته باشد.

به او nn بسته‌ی پستی داده شده است که iiامین بسته را باید به خانه‌ی با کد پستی aia_i تحویل دهد. آقای پستچی عادت بدی دارد؛ در هر روز کاری او می‌تواند تعدادی بسته برداشته و به مقصد یکی از آن‌ها برود، آن را تحویل دهد و سپس به مقصدی برود که کدپستی‌اش دقیقا یکی بعد از کد پستی مقصد کنونی است! یعنی اگر کد پستی محلی که آقای پستچی بسته را تحویل داده برابر aia_i است، کد پستی بسته‌ی بعدی باید ai+1a_i+1 باشد. او آنقدر این‌کار را می‌کند تا بسته‌های همراهش تمام شوند و یا بسته‌ای با کد پستی بعدی همراه خود نبرده باشد.

آقای پستچی می‌تواند این nn بسته را در تعداد دلخواهی روز و به ترتیبی دلخواه به مقصدشان تحویل دهد؛ تنها خواسته‌ی قلبی او این است که طوری کار کند که احساس کم‌کاری نکند. مثلا اگر روزی باشد که تنها یک بسته تحویل دهد، احساس کم‌کاری میکند و گریان به خانه بازمیگردد. اگر روزی دو بسته تحویل دهد، بسیار بهتر از روزهاییست که تنها یک بسته تحویل داده اما باز هم غم کم‌کاری و احساس گناه تمام وجودش را فرا می‌گیرد.

خلاصه آقای پستچی دنبال برنامه‌ای برای تحویل این nn بسته‌ی پستی است که کمترین تعداد بسته‌ای که در یک روز تحویل مشتری می‌دهد، بیشینه باشد.

برای مثال او همیشه می‌تواند بسته‌ها را در nn روز تحویل دهد، هر روز یک بسته. اما این بسیار عذاب وجدان آور است! ولی اگر کد پستی مقصد همه‌ی nn بسته یکسان باشد، آقای پستچی چاره‌ای جز این‌کار ندارد!

ورودی🔗

در تنها سطر ورودی عدد nn آمده‌است که نمایانگر تعداد بسته‌های پستی می‌باشد.

سپس در سطر بعدی، nn عدد آمده‌است که عدد iiام نمایانگر aia_i می‌باشد. 0n1 0000 \le n \le 1\ 000 1ai10 0001 \le a_i \le 10\ 000

توجه کنید که ممکن است برای یک کد پستی، چند بسته در دست تحویل باشد. در این صورت هریک باید در روزی جداگانه تحویل داده شوند.

خروجی🔗

در تنها سطر خروجی یک عدد چاپ کنید که برابر بیشترین تعداد بسته‌ی ممکن است که آقای پستچی می‌تواند طوری بسته‌ها را تحویل دهد که در هر روز حداقل آن تعداد بسته را به دست صاحبش برساند.

مثال🔗

ورودی نمونه ۱🔗

10
1 2 3 4 5 10 9 8 7 6
Plain text

خروجی نمونه ۱🔗

10
Plain text

در این نمونه آقای پستچی در یک روز می‌تواند همه‌ی ۱۰ بسته را تحویل دهد.

ورودی نمونه ۲🔗

5
1 2 3 4 9
Plain text

خروجی نمونه ۲🔗

1
Plain text

یک روش برای آقای پستچی تحویل بسته‌ به مقاصد ۱ و ۲ در اولین روز کاری و بسته به مقاصد ۳ و ۴ در دومین روز کاری و تحویل بسته با مقصد ۹ در روز سوم است.

ورودی نمونه ۳🔗

0
Plain text

خروجی نمونه ۳🔗

0
Plain text

این هم حالتی خاص که بسته‌ای وجود ندارد؛ کاملا هم منطقیست!

ورودی نمونه ۴🔗

2
2 2
Plain text

خروجی نمونه ۴🔗

1
Plain text