با اینکه همه جا میگن ترم یک عاشق نشید، اما مهدی ایزی همیشه از همه جلوتره و همین ترم عاشق یه دختر نجیب و پاکدامن شده.
ازونجایی که اون شدیدا دچار عشق شده، به قلب هر چیزی علاقه منده و شدیدا در منجلاب عشق گیر کرده. اینقدری که هر عددی رو که میبینه سریعا مقلوب اونو تلاش میکنه که به دست بیاره و به معشوقش هدیه بده. اما امان از ذهن یک عاشق! ذهن اون اینقدری مشغول فکر یاره که توانایی این کار هم ازش سلب شده و داره دیوونه میشه. اون از شما کمک میخواد تا برنامه ای بنویسید و تا هرعددی که مهدی بهش میده رو براش مقلوب کنه تا اونم به یارش هدیه بده. (مقلوب یک عدد یعنی اگر عددمان رقمی باشد رقم ام عدد در مقلوب آن در جایگاه قرار میگیرد)
عددی حسابی و حداکثر رقمی که باید مقلوب آن را بدست بیاورد .
یک عدد به عنوان مقلوب عدد ورودی !